کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دوست بیا که طاقتم طاق شده
    جان و دل و دین بوصل مشتاق شده
    شبها تا کی شمارم اختر گوئی
    جسمم همه وقف این کهن طاق شده
    جان مانده ز فکر و ذکر و تن هم ز عمل
    بر دوش روان بار بدن شاق شده
    نه صبر بدل مانده نه قوت ببدن
    اعضای رئیسه روح را عاق شده
    اجزای تنم ز یکدیگر پاشیده
    شیرازه گسسته دفتر اوراق شده
    گفتن باشاره رفتنم با دست است
    مژگانست زبان و ساعدم ساق شده
    چندی غم و خرمی بهم میخوردم
    هر جرعه کنون غمیست راواق شده
    حالی دارم که هرکه بر من گذرد
    تا دیده سراسر همه اشفاق شده
    ای فیض بیا ز شکوه بگذر تن زن
    اینست که جان گذشته و چاق شده
    این ظلمت ظاهر بعدم گشته روان
    باطن ز ثنای قدس اشراق شده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha