کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صد شکر که عاقبت سر آمد غم دل
    کرد آنکه دلم ریش شد او مرهم دل
    شد دوزخ من بهشت اندوه و نشاط
    بگرفت سپاه خرمی عالم دل
    آمد سحری بدل سرافیل سروش
    صوری بدمید سور شد ماتم دل
    یکچند اگر دیو هوا داشت رسید
    آخر بسلیمان خرد خاتم دل
    کوهی شده بود از احد سنگین‌تر
    از بس که نشسته بود بر هم غم دل
    چون دست من از دادن جان کوته بود
    هر غم که زیاد شد گرفتم کم دل
    ناگه بوزید بادی از عالم قدس
    برداشت ز روی غم در هم دل
    سوز دل از آتش جهنم گذرد
    جنت نرسد بروضهٔ خرم دل
    در گریهٔ دل کجا رسد زاری چشم
    دریای دو دیده گم شود در نم دل
    هر بار که شد دچار من بود گران
    آن یار کجاست کو بود محرم دل
    از بس که دلم راز نهان داشت بسوخت
    کو اهل دلی که تا شود همدم دل
    این درّ سخن که ریزد از خامهٔ فیض
    آید همه از یم کف حاتم دل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha