کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای خدا عشقی که دل بر آتشش بریان کنیم
    ماه سیمائی که جان از مهر او تابان کنیم
    روح بخشی کو دهد هر دم حیاه تازهٔ
    دم بدم جان بخشد و ما در رهش قربان کنیم
    لاله رخساری که دل خون گردد از سودای او
    عکس گلزار عذارش داغهای جان کنیم
    ساغر چشمی که ساقی باشد آنرا غمزهٔ
    چون بگرداند خرد بر دور او گردان کنیم
    گر شود مهمان ما آن مایهٔ درمان ما
    سر بپایش افکنیم او را بجان مهمان کنیم
    این سر خالی نباشد گر سزای پای او
    از تنش دور افکنیم از نو سری سامان کنیم
    خار خشک زهد دلرا رنجه دارد عیش کو
    تا بآب دیدگان این خار را بستان کنیم
    تا یکی افسردگیها آتشین روئی کجاست
    تا بآب و تاب او دلرا بهارستان کنیم
    درد بی‌دردی ز ما خواهد بر آوردن دمار
    درد عشقی تا بدرد این درد را درمان کنیم
    کارها در دست ما چون نیست باید ساختن
    آنچه شاید کی توانیم آنچه آید آن کنیم
    با قضا هر کو ستیزد کار او مشکل شود
    ما قضا را تن دهیم و کار را آسان کنیم
    فیض صبری بایدت تا دردها درمان شود
    بیهده تا چند گوئی این کنیم و آن کنیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha