کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رنجیده از من میگذشت گفتم چه کردم جان من
    گفتا ز پیشم دور شو دیگر بگرد من متن
    از ما شکایت می‌کنی سر را حکایت می‌کنی
    ما را سعایت میکنی از عشق ما خود دم مزن
    تو مرد عشق ما نهٔ جور و جفا را خانهٔ
    تو قابل اینها نهٔ دعوی مکن عشق چو من
    ز اندوه و غم دم میزنی بر زخم مرهم مینهی
    دل میکنی از غم تهی دل از وصال ما بکن
    کردند مشتاقان ما در راه ما جانها فدا
    تو میگریزی از بلا آسوده شو جانی مکن
    گفتم سرت گردم بگو از هرچه من کردم بگو
    ای چارهٔ دردم بگو دل کن تهی ز اندوه من
    بد کردم و شرمنده‌ام پیش تو سرافکنده‌ام
    خوی ترا من بنده‌ام تیغ جفا بر من مزن
    ازتوچسان‌بتوان‌گسیخت وزتوچه‌سان بتوان‌گریخت
    خون مرا باید چو ریخت اینک سرم گردن بزن
    از فیض دامن در مکش از چاکر خود سر مکش
    بر لوح جرمش خط بکش بر آتش دل آب زن
    گر نگذری از جرم من جان من آن تست و تن
    تیغی بکش بر من بزن منت بنه بر جان من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha