کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رعیتی است چو خاری بیا امیر شوم
    میسراست غنا من چرا فقیر شوم
    بهمتی شوم استاد کارخانهٔ عشق
    تلمذ خردم پس بیاد پیر شوم
    بود چو عزت در عشق رو بعشق آرم
    عزیز دهر توان شد چرا حقیر شوم
    ز قید عقل رهم دل بعشق حق بندم
    چرا بعقل و تکالیف عقل اسیر شوم
    بداردم بدر شه بگیردم بگنه
    بدست عقل چو در بند دار و گیر شوم
    جنون عشق بدست‌ آورم شوم استاد
    شهنشهی کنم و میر هر امیر شوم
    دوم ز مملکت عقل تا فلاه جنون
    بشیر اهل جنون باشم و نذیر شوم
    اگر اسیر شوم عشق را اسیری به
    که چون اسیر شوم عشق را امیر شوم
    هر آنچه یافتم ای فیض از اسیری بود
    مرید باشم از آن به که شیخ و پیر شوم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha