کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در تنم دل خون شد از دلهای کج
    سینه ام بریان شد از آرای کج
    میکند هر لحظه چندین فتنه راست
    این فسون دیو در دلهای کج
    از زبان این ، سخن در گوش آن
    میرود چون کفش کج در پای کج
    در بدن از دل سرایت می کند
    قوم کج دلراست سرتاپای کج
    چشمشان کج گوششان کج کج زبان
    فعلشان کج قولشان کج رای کج
    کج برآید بر زبان و چشم و گوش
    چون بود در سینها دلهای کج
    پیشوا چون کج بود پیرو کج است
    کج سرانرا نیست جز دمهای کج
    سوختم تاچند بینم زین خران
    انتصاب قامت دلهای کج
    از کجیهای کجان افلاک راست
    کجروی آئین و سر تا پای کج
    راستی خواهی نیارم دید فیض
    بیش ازین دلهای کج آرای کج

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha