کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دوشم آن دلبر غمخوار ببالین آمد
    شاد و خندان بگشاد دل غمگین آمد
    گفت برخیز زجا فیض سحر را در یاب
    ملک از بام سموات به پائین آمد
    بوی رحمان که در آفاق جهان مستترست
    عطر آن روح فزای دل مسکین آمد
    برهوا نفخهٔ از گلشن فردوس وزید
    عطر پیمای گلستان و ریاحین آمد
    با عروسان حقایق که نه جن دیده نه انس
    موسم خطبه و گستردن کابین آمد
    خیز از جای و سرنافهٔ اسرار گشای
    که زصحرای قدس اهوی مشکین آمد
    جامی از چشمه تسنیم بکش از کف حور
    شادی آنکه دلت راز کش دین آمد
    تا کی از غم بفغان آمده شادی طلبی
    مژده بادت که بکام آن بشد و این آمد
    از ره فقره بخواه آنچه ترا می باید
    صدقات از همه جا بهر مساکین امد
    مژدگانی بده ای غمزدهٔ باده طلب
    که زمیخانههٔ معنی می رنگین آمد
    سخن فیض تماشا کن و بنگر در او
    دُرر بحر معانی بچه آئین آمد
    این جواب غزل حافظ هشیار که گفت
    سحرم دولت بیدار ببالین آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha