کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جهان را بهر انسان آفریدند
    در ایشان سر پنهان آفریدند
    بانسان میتوان دیدن جهان را
    از آن در چشم انسان آفریدند
    چو انسان بود روح آفرینش
    ز روح‌الله در جان آفریدند
    بیا جان در ره جانان فشانیم
    که جانرا بهر جانان آفریدند
    فرو ناید مگر بر در گه دوست
    سرم را خوش بسامان آفریدند
    دلم از درد بیدرمان سرشتند
    ز دردش باز درمان آفریدند
    دلم هر لحظهٔ یا حی سرآید
    جهان را ز آب حیوان آفریدند
    برای یک گل خودرو هزاران
    هزاران در هزاران آفریدند
    چو خوان آراستند از بهر عشاق
    غذا از حسن خوبان آفریدند
    نمکدان از دهان شکر ز لبها
    می و ساغر ز چشمان آفریدند
    نکویان را دل آسوده دادند
    دل ما را پریشان آفریدند
    دل عشاق را از شیشه کردند
    دل خوبان ز سندان آفریدند
    دل زهاد را از گل سرشتند
    گل عشاق از جان آفریدند
    بپاداش سجود اهل طاعت
    بهشت و حور و غلمان آفریدند
    جزای سر کشان از معدل قهر
    جحیم و دود نیران آفریدند
    از آن پیوست حسن و عشاق با هم
    کز آن این و از این آن آفریدند
    میان فیض و مقصودش ز هستی
    بسی کوه و بیابان آفریدند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha