کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زنده آن سر کو بود سودای عشق
    حبذا آن دل که باشد جای عشق
    از سر شوریدهٔ من کم مباد
    تا قیامت آتش سودای عشق
    خارها در دل بخون میپرورم
    بو که روزی بشکفد گلهای عشق
    رفته رفته دل خرابی میکند
    عاقبت خواهم شدن رسوای عشق
    خویش را کردم تهی از غیر دوست
    تا وجودم پر شد از غوغای عشق
    کار و کسب من همین عشق است و بس
    مگسلاد این دست من از پای عشق
    خدمت او را بدل بستم کمر
    هستم از جان بنده و مولای عشق
    هم زمین هم آسمان را گشته‌ایم
    نیست درُی در جهان همتای عشق
    تا ننوشی باده از جام فنا
    مست کی گردد سر از صهبای عشق
    تا پزی در دیگ سر سودای سود
    کی چشی هرگز تو از حلوای عشق
    چون فرو خواهیم شد ما عاقبت
    خود همان بهتر که در دریای عشق
    ناله میکن فیض ایرا خوش بود
    نالهای زار در سودای عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha