کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحر رسید ز غیبم بکوش هوش سروش
    که خیز و از لب ما بادهٔ طهور بنوش
    از آن سروش شدم مست و بیخود افتادم
    شراب تا چه کند چون سروش برد از هوش
    گذاشتم تن و با پای جان روانه شدم
    روان روان شد و تن تن زد از سماع سروش
    بقدسیان چو رسیدم مرا گرفت از من
    صلای ساقی ارواح و بانگ نوشانوش
    ندا رسید دگر بار کای قتیل فراق
    بیا و از لب ما شربت حیات بنوش
    ز پای تا سر من مو بمو دهانی شد
    چشید ذوق حیاتی از آن خجسته سروش
    مرا گرفت ز من خود بجای من بنشست
    فؤاد من شد و چشم من و مرا شد گوش
    نهاد بر سر من زان حیات سرپوشی
    که مرگ دست ندارد بزیر آن سرپوش
    حیاهٔ غیب رسید و سر مماهٔ رسید
    چنان برید که ننشست دیک فیض از جوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha