کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خواست دلم که ماتمم سور شود نمیشود
    از سرم آتش هوا دور شود نمیشود
    از سر بوالهوس هوس جز غم عشق کی برد
    ظلمت شب بغیر روز نور شود نمیشود
    مهر بتان دلفریب عقل ز سر نمی‌برد
    مستی باده هوس شور شود نمیشود
    آنکه چشید ذوق می میل بزهد کی کند
    دیده که دید روی دوست کور شود نمیشود
    زاهد خشک را شراب مست کند نمیکند
    دیو بصحبت ملک حور شود نمیشود
    زاهد اگر ز بهر خلد شعله شود دلش چه سود
    هر حجری ز آتشی طور شود نمیشود
    خوی بدی چه جا گرفت می نرود بپند کس
    مار چگونه از فسون مور شود نمیشود
    دوش دلم ز بار خلق کاش رهد نمی‌رهد
    پای گران ز سر مرا دور شود نمیشود
    یار بوعدهٔ گهی خاطر فیض خوش کند
    ماتم من بدین فسون سور شود نمیشود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha