کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مژدهٔ از هاتف غیبم رسید
    قفل جهانرا غم ما شد کلید
    گوی ز میدان سعادت ربود
    هر که غم ما بدل و جان خرید
    صاف می عشق ننوشد مگر
    آنکه ز هستیش تواند برید
    آنکه ازین باده بنوشد زند
    تا با بد نعرهٔ هل من مزید
    سیر نگردد بسبو یا بخم
    کار وی از جام بدریا کشید
    تا چه کند در دل و در جان مرد
    نشاه این باده چو در سر دوید
    ساقی از آن نشاه تجلی کند
    عاشق بیچاره شود نابدید
    حد و نهایت نبود عشق را
    کی برسد وصف شه بی‌نذید
    کوش که تا صاحب معنی شوی
    فیض نسازد بتو گفت و شنید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha