کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نهادم سر بفرمانش بکن گوهر چه میخواهد
    سرم شد گوی چوگانش بکن گوهر چه میخواهد
    کند گر هستیم ویران زند گر بر همم سامان
    من و حسن بسامانش بکن گوهر چه میخواهد
    اگر روزم سیه دارد و گر عمرم تبه دارد
    من و زلف پریشانش بکن گوهر چه میخواهد
    ز دست من چه میآید مگر مسکینی و زاری
    زدم دستی بدامانش بکن گوهر چه میخواهد
    دل و جانم اگر سوزد ز تاب آتش قهرش
    من و لطف فراوانش بکن گوهر چه میخواهد
    شنیدم گفت میخواهم سرش از تن جدا سازم
    سر و تن هر دو قربانش بکن گوهر چه میخواهد
    نباشد گر روا دردین که خون عاشقان ریزند
    بلا گردان ایمانش بکن گوهر چه میخواهد
    اگر دل میبرد از من و گر جان میکشد از تن
    فدا هم این و هم آنش بکن گوهر چه میخواهد
    ترا ای فیض کاری نیست با دردی کزاو آید
    باو بگذار درمانش بکن گوهر چه میخواهد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha