کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عارفان از چمن قدس چو بوی تو کشند
    خویش را بیخرد و مست بکوی تو کشند
    چون بخورشید فتد چشم حقایق بینان
    برقع چشمهٔ خورشید ز روی تو کشند
    خستگانت بدرون ظلمات ار گذرند
    هر طرف دست بیازند که موی تو کشند
    عاشقان با جگر سوخته و چشم پر آب
    تشنه آب حیاتی که ز جوی تو کشند
    هرچه بینند جمال تو در آن می‌بینند
    صورت و معنی هر چیز بسوی تو کشند
    سرو را در نظر آرند بیاد قد تو
    گرد گلزار بر آنند که بوی تو کشند
    هر ثنا هر که کند در حق هر کس همه را
    به له الملک وله الحمد بسوی تو کشند
    روز ایشان بود آنگه که برویت نگرند
    شب زمانی که در آن طرهٔ موی تو کشند
    سخن هر که بهر سوی و بهر روی بود
    همه را پخته و سنجیده بسوی تو کشند
    لطف و قهر تو بکام دلشان یکسانست
    مزهٔ نیشکر از تلخی خوی تو کشند
    زاهدان درد کش جام هوا و هوس‌اند
    عاشقان بادهٔ صافی ز سبوی تو کشند
    هر کسی روی بسوئی بامیدی دارد
    آخر الامر همه رخت بسوی تو کشند
    کمر بندگیت بسته سراپای جهان
    همه الوان نعم از سر کوی تو کشند
    کبریای تو بسی سر بسجود اندازد
    صوفیان چونکه بجان نعرهٔ هوی تو کشند
    فیض فریادکنان بر اثر بانک رود
    هر کجا ناله دلسوز ببوی تو کشند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha