کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون غم غم عشق تو بود زار توان بود
    چون عز همه عزّ تو بود خوار توان بود
    بازار جهان را چو غمت نیست متاعی
    هرچند فروشند خریدار توان بود
    گر عافیت اینست که این پنجه آن راست
    شکرانه بیماری بیمار توان بود
    یکذره گر از مهر تو ناید بدل و جان
    بر هر دو جهان قاسم انوار توان بود
    یکدم گر از آن زلف دو تا بوی توان برد
    عمری دو جهان را همه عطار توان بود
    در میکده لطف تو بی‌خویش توان زیست
    در مصطبهٔ قهر تو هشیار توان بود
    در حضرت قهر تو خطائی نتوان کرد
    در مشهد عفو تو خطاکار توان بود
    گر باغ تماشای ترا در نگشاید
    در حسرت آن در پس دیوار توان بود
    گر روی تو در خواب نمایند بعشاق
    حاشا دمی از شوق تو بیدار توان بود
    چون ناصر مستان ز خود رسته تو باشی
    منصور توان بودن و بردار توان بود
    ای فیض طلب کن که طلب چون طلب اوست
    گر بیهده باشد که طلب کار توان بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha