کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا چند بزنجیر خرد بند توان بود
    بی بال و پر شور جنون چند توان بود
    با بی‌خبران بی‌بصران چند توان زیست
    در زمرهٔ کوران و کران چند توان بود
    گر چشم تماشای جمال تو نداریم
    با حسرت دیدار تو خرسند توان بود
    گر نیست بدان زلف دو تا دست رس ما
    خود موی توان گشت و در آن بند توان بود
    با عشق رخت هر چه بخواهی بتوان کرد
    دیوانه توان ز بست خردمند توان بود
    ما طایر قدسیم و ز خلوتگه انسیم
    پا بستهٔ این کهنه قفس چند توان بود
    حیفست که جز بندگی نفس کند کس
    چون بر سر ارواح خداوند توان بود
    گر فیض جنون شامل حال تو شود فیض
    با عیب سرا پای هنرمند توان بود
    با موج محیط غمش آرام توان داشت
    با شورش سوداش خردمند توان بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha