کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بتاب عارض تا مهر جان بهار شود
    بتاب زلفان تا لیل دل نهار شود
    تمام روی تو نتوان بیک نظر دیدن
    اگرچه بهر نظر چشم کس چهار شود
    ستارهٔ بنما یا هلالی از رویت
    که قرص بدر خجل آفتاب خوار شود
    بکف نهاده سر خود وصال میخواهم
    کدام تا بر تو زیندو اختیار شود
    برای دوست بود جانکه در تنست مرا
    براه دوست فتم چون تنم غبار شود
    بیا که تا غم شبهای هجر عرض کنم
    که گر بسینه بماند یکی هزار شود
    بیا و درد دل من یکی یکی بشنو
    تو چون نهی بلبم گوش خوشگوار شود
    دمی چو شاد شوم ان یکاد میخوانم
    ز شش جهت که مبادا غمی دچار شود
    من و غمیم بهم دشمنان یکدیگر
    ز کار زار مبادا که کارزار شود
    اگر بوصف در آرم غم فراق ترا
    ز بان وصف شود شعله دم شرار شود
    رود چو جان ز تنم دل ز غم همان سوزد
    درون خانهٔ تن شمع این مزار شود
    بنزد دوست روای فیض یک بیک بشمر
    شمرده گر نشود غصه بیشمار شود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha