کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کوه عقلی و بیابان جنونم داده‌اند
    حیرتی دارم از این، کین هر دو چونم داده‌اند
    از فلک روزی نخواهم نعمت عشقم بس است
    در دل از غم رزقهای گونه گونم داده‌اند
    داده اندم بی‌خم و مینا و ساغر بادها
    داده‌اند اما نمیدانم که چونم داده‌اند
    گاه رندم گاه زاهد گاه خشکم گاه تر
    بادهٔ از جام سرشار جنونم داده‌اند
    مستیم امروز از اندازه بیرون می‌رود
    یکدو ساغر دوش پنداری فزونم داده‌اند
    گاه بیمارم گهی خوش گاه سرخوش گاه مست
    غالباً چشمان جادویت فسونم داده‌اند
    میخورم خون جگر از خوان عشقت روز و شب
    از قضا بهر غذا همواره خونم داده‌اند
    میخورم خون جگر تا میبرم روزی بسر
    قسمت از خوان قضا بنگر که چونم داده‌اند
    ای که گفتی سوختی‌ای فیض و کارت خام ماند
    آری آری چون کنم بخت زبونم داده‌اند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha