کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه عیش آنرا که سودائی ندارد
    سر شوریده در پائی ندارد
    چه لذت یابد از عمر آنکه در سر
    خیال سرو بالائی ندارد
    چه حظ از زندگی دارد که در دل
    جمال ماه سیمائی ندارد
    ز چشم بیفروغش بهرهٔ نیست
    که در روئی تماشائی ندارد
    تنش بیجان دلش خالی ز معنی است
    که در سر عشق زیبائی ندارد
    کسی کو عشق و مأوایش نباشد
    بعالم هیچ مأوائی ندارد
    برون باید فکند آن سینه از دل
    که در سر شور و غوغائی ندارد
    کسی کو را بکوی عشق ره نیست
    بزندانست صحرائی ندارد
    چو فیض آنکس که با عشق آشنا شد
    دلش دیگر تمنائی ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha