کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شور عشقی گر که دلرا بر سر کار آورد
    بلبل گلزار معنی را بگلزار آورد
    آتشی در من زند از من بسوزد ما و من
    گوش هستیهای مادر حلقهٔ یار آورد
    نور روی دوست عالمگیر شد موسی کجاست
    پیر و خاتم شود تا تاب دیدار آورد
    هر که دیدار جمال دوسترا انکار کرد
    جرعهٔ از بادهٔ عشقش باقرار آورد
    میکند در پرده مستی ترسم ار شوری کنم
    غیرتش منصور دیگر بر سر دار آورد
    میکنم در پرده مستی تاخس خشکی مباد
    در گلستان حقایق خار انکار آورد
    عشق اگر در زاهدان یابد رهی از داغها
    در دل چون سنگشان گلزارها بار آورد
    عشق باید تا درین افسردگان آتش زند
    از نی رگهای تنشان نالهٔ زار آورد
    در زمین دل نهال غم نشانیدم دگر
    بو که بعد از روزگاری خرمی بار آورد
    هر کرا خواهد چشاند از غم خود جرعهٔ
    این متاعی نیست کانرا کس ببازار آورد
    گر به بیند منکر عشاق خورشید رخش
    مو بمویش ذره ذره در دم اقرار آورد
    فیض دم در کش زمانی بر خموشی صبر کن
    یار شیرین لعل شیرین را بگفتار آورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha