کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بنما رخ و جان بستان یعنی بنمی ارزد
    یک جان چه بود صد جان یعنی بنمی ارزد
    عشق تو خریدم من بر جانش گزیدم من
    عشق تو بجان ای جان یعنی بنمی ارزد
    چون روی تو دیدم من از خویش بریدم من
    کردم دل و جان قربان یعنی بنمی ارزد
    دل شد چو غمت را جا سر رفت درین سودا
    آن سود بدین خسران یعنی بنمی ارزد
    دریای غم عشقت گر غرق سرشگم کرد
    آن بحر بدین طوفان یعنی بنمی ارزد
    گر خانه کنم ویران گنجم دهد آن سلطان
    آن گنج بخان و مان یعنی بنمی ارزد
    یکبوسه از آن بستان و ندر عوضش جان ده
    والله که بود ارزان یعنی بنمی ارزد
    خون گرچه بسی خوردم عشق تو بسر بردم
    فیض این بنگر با آن یعنی بنمی ارزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha