کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    واعظ بمنبر آمد و بیهوده ساز کرد
    در حق هر گروه سر حرف باز کرد
    ملا بمدرس آمد و درس دقیق گفت
    حق را ز غیر حق بگمان امتیاز کرد
    خالی در معرفت چو ریاست پناه شد
    انکار بر معارف ارباب راز کرد
    زاهد ز انتظار نعیم بهشت ماند
    عابد نماز را به تکلف دراز کرد
    مغرور شد بعزت تقدیم در نماز
    آن جاه دوست کو به امامت نماز کرد
    صوفی به خانقاه در آمد بوجد و شور
    جمع مرید را بلقا سرفراز کرد
    بر مسند محلکه قاضی چو پا نهاد
    دست نهفته گیر بهر سو دراز کرد
    آنکو میان قاضی و خصمین واسطه است
    بنهاد دام مکر و سر حیله باز کرد
    فتوی پناه هیچ مدان عمامه کوه
    بر وفق مدعای کسان مکرساز کرد
    حاکم چو بر سریر حکومت قرار یافت
    بر بیکسان شهر در ظلم باز کرد
    رشوهٔ گرفت محتسب و نرخ را فزود
    از لقمهٔ حرام در عیش باز کرد
    کوتاه کرد دست فقیران ز مال وقف
    آن میرزا که دست تصدی دراز کرد
    مستوفی از زبان قلم حرف میزند
    خود داند و خدا سر دفتر چو باز کرد
    دانا چو دید روی زمین را گرفت ظلم
    کنجی خزید و در برخ خود فراز کرد
    فیض از فریب شعبده اهل روزگار
    با حق پناه برد و ز خلق احتراز کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha