کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جان گذر میکند آن به که بجانان گذرد
    قطره شد بیمدد آن به که بعّمان گذرد
    دل چو غم میخورد آن به که غم دوست خورد
    عمر چون میگذرد به که بسامان گذرد
    تا بکی وقت بلاطایل و بیهوده رود
    تا بکی عمر بلایعنی و خسران گذرد
    چند اوقات شود صرف جهان فانی
    نه در اندیشهٔ آغاز و نه پایان گذرد
    حیف از این عمر گرانمایه که هر لحظه از آن
    صرف طاعات توان کرد و بعصیان گذرد
    گوش جان وصف حدیث تو کنم تا جانرا
    لحظه لحظه بنظر حوری و غلمان گذرد
    جان و دل هر دو نثار تو کنم تا بر من
    متصل لشکر دل قافله جان گذرد
    دل بعشق تو دهم تا رمقی در دل هست
    جان برای تو دهم تا بجهان جان گذرد
    هر که در کشتی عشق آمد ازین قلزم دهر
    کی دگر در دلش اندیشهٔ طوفان گذرد
    فیض دشوار شود کار چو گیری دشوار
    ور تو آسان شمری مشکلت آسان گذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha