کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کشد هر جنس جنس خود سخن گرد سخن گردد
    دل از خود چون بتنک آید بگرد آن دهن گردد
    چو گردم تشنهٔ معنی دلم ز آن لب سخن گوید
    چو آب زندگی جویم در آن خط و ذقن گردد
    می و مستی اگر خواهم ز چشمانش دهد ساغر
    ز حال دل خبر گیرم در آن زلف و شکن گردد
    که از ضد دل بضد آید که ضد گردد بضد پیدا
    ز قد راستش پرسم بدور قد من گردد
    اگر در انجمن باشم کشد دل جانب خلوت
    چو در خلوت نشینم دل بگرد انجمن گردد
    روم سوی چمن گر من ز آهم میشود صحرا
    بصحرا گر روم صحرا ز اشک من چمن گردد
    چنانم از پریشانی که گر خواهم بلب آرم
    زبان از حرف جمعیت پریشان در دهن گردد
    دلم گم کرده چیزی را نمیداند چه چیز است آن
    اگر بوئی برد از خود بگرد خویشتن گردد
    دلی کو در جهان گل نباشد وصل را قابل
    بیاد صاحب منزل بر اطلال و دمن گردد
    حجابش ما و من باشد چو بشناسد من و ما را
    شناسد گر من و ما را بگرد ما و من گردد
    بود حب وطن ز ایمان وطن جان را بود جانان
    وطن را گر شناسد جان بقربان وطن گردد
    ز یاران فیض میخواهد جوابی چون غزل گوید
    دهن گرد سخن گردد سخن گرد دهن گردد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha