کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل من بیاد جانان ز جهان خبر ندارد
    سر من بغیر مستی هنری دیگر ندارد
    هنر دگر نباشد بر ما بغیر مستی
    نبود هنر جز آنرا که ز خود خبر ندارد
    کند آنکه عیب مستان نچشیده ذوق مستی
    خودش او تمام عیب است و یکی هنر ندارد
    ز ره ملامت آئی و گر از در نصیحت
    چه کنی بمست عشقی که در او اثر ندارد
    تو که زاهدی بپرهیز تو که عابدی سحرخیز
    سر من مدام مست و شب من سحر ندارد
    من و باز عشق و رندی که درین خرابهٔ دل
    همه علم و زهد کشتیم و یکی ثمر ندارد
    دل ماست شاد و خرم بهر آنچه میکند دوست
    غم آن نمیخورد فیض که دعا اثر ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha