کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با هیچکس این کش مکش آن یار ندارد
    جز با دل سر گشتهٔ ما کار ندارد
    بر دوش من افکند فلک بار امانت
    زان چرخ زنان است که این بار ندارد
    بیمارم و بیماریم از دست طبیب است
    دردا که طبیبم سر بیمار ندارد
    گویند که رنج تو ز دیدار شود به
    این چشم ترم طاقت دیدار ندارد
    غمخواری یار است علاج دل بیمار
    آن یار و لیکن دل غمخوار ندارد
    سهلست اگر مهر تو آرایش جان کرد
    بگذر ز دلم این همه آزار ندارد
    زاهد کندم سرزنش عشق که عار است
    عار است که از زهد کسی عار ندارد
    از زهد گذر کن گرت اندیشه خار است
    کاین گلشن قدسی گل بی‌خار ندارد
    غمخوار بود چارهٔ آن دل که غمینست
    بیچاره دل فیض که غمخوار ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha