کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیابیا که دلم در هوات بیمار است
    بخور غمم که سراپایم از غمت زار است
    برس برس که زغمزه نماند جز نفسی
    بوصل خویش بمن زس که عمر بسیار است
    مرا زنور حضورت دمی ممان با من
    که بیرخت نفسی گر برآورم نار است
    بغیر تو چو نشینم دمی شوم تیره
    زپیش تو روم از یکنفس دلم تار است
    شوم صبور چو از تو سزای من هجران
    اگر شوم زدرت دور جای من داراست
    بغیر حرف تو حرفی اگر زنم یاوه است
    بغیر کاری تو کاری اگر کنم بار است
    بغیر یاد تو یادی اگر کنم تاوان
    بغیر نام تو نامی اگر برم عار است
    تو ای که کار نداری جمال خوبان بین
    مرا مهم تر ازین کار و بار بسیار است
    سپاه دیو نشسته است در کمینگه عمر
    دلا مخسب که چشم حریف بیدار است
    مجو گشاد ز زلفی که کج مج و تیره است
    شفا مخواه زچشمی که مست و بیمار است
    بهر چه مینگری روی حق در آن می بین
    که از پرستش اغیار یار بیزار است
    نوید چارهٔ بیچارگان بفیض رسان
    که تا بچاره رسیدن حیات ناچار است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha