کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلی که عشق ندارد وجود اوست عبث
    چو پرتوی ندهد شمع دور اوست عبث
    وجود خلق برای پرستش حقست
    کسی که حق نپرستد وجود اوست عبث
    کسی که سود و زیانش نه در ره عشق است
    زیان اوست بسی سهل و سود اوست عبث
    عبادتت نکند سود معرفت چون نیست
    چو جامه را نبود تار و پود اوست عبث
    گمان مبر زسراب جهان شوی سیراب
    که هر چه بود ندارد نمود اوست عبث
    بیا عبادت حق کن زباطلان بگریز
    که مهر باطل باطل درود اوست عبث
    اگرنه فیض برای خدا سخن گوید
    سخن سرائی او چون وجود اوست عبث
    خموش باش محیط جهان پر از سخن است
    ببحر هر که گهر ریخت جود اوست عبث

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha