کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گذشت عمر تو امسال همچو پار عبث
    چرا چنین گذرانند روزگار عبث
    بسی نماند زعمر و بسی نماند زکار
    هزار حیف که بگذشت وقت کار عبث
    گمان مبر که ترا آفرید حق باطل
    گمان مدار که ترا ساخت کرد گار عبث
    تو آمدی بجهان تا روی بر جانان
    بکوش تا برسی خویش را مدار عبث
    تو جان هر دوجهانی و مقصد ایجاد
    عزیز من چه کنی خویشرا تو خوار عبث
    توخویشرا مفروش ای پسر چنین ارزان
    که بهر جنتی و میروی بنار عبث
    گرانبها و عزیز الوجود و بی بدلی
    نهٔ چنین سبک و بی بها و خوار عبث
    چو کردهای تنت مردهای جان دارد
    مدزد ایجان تن زاز کار و بار عبث
    غنیمتی شمر این یکدو دم که ماند ای فیض
    بکار کوش و سخن در میان میار عبث

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha