فیض کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۹۶: دلی که عشق ندارد وجود اوست عبث
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی که عشق ندارد وجود اوست عبث چو پرتوی ندهد شمع دور اوست عبث وجود خلق برای پرستش حقست کسی که حق نپرستد وجود اوست عبث کسی که سود و زیانش نه در ره عشق است زیان اوست بسی سهل و سود اوست عبث عبادتت نکند سود معرفت چون نیست چو جامه را نبود تار و پود اوست عبث گمان مبر زسراب جهان شوی سیراب که هر چه بود ندارد نمود اوست عبث بیا عبادت حق کن زباطلان بگریز که مهر باطل باطل درود اوست عبث اگرنه فیض برای خدا سخن گوید سخن سرائی او چون وجود اوست عبث خموش باش محیط جهان پر از سخن است ببحر هر که گهر ریخت جود اوست عبث فیض کاشانی