کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غنیمتی است دمی کان بفکر کار گذشت
    فتاد در سر این غم که روزگار گذشت
    نداشت درد ولی درد کرد بیدردی
    نکرد کار ولیکن بدرد کار گذشت
    بکار دوست نپرداخت لیک شد غمناک
    که روزگار چرا بی حضور یار گذشت
    بفکر کار فتادن دلیل هشیاریست
    تو مغتنم شمر آن دم که هوشیار گذشت
    تومغتنم شمر آن دم زبهر استغفار
    که آن هم ار نکنی کار زاعتذار گذشت
    تو وقت کار همان دان که فکر کارت هست
    مگو چه کار کند کس چه وقت کار گذشت
    بفکر کاری فتادی کنون بکن کاری
    که وقت میگذرد نفخهای یار گذشت
    بگیر نفخهٔ از نفخ های ربانی
    وگرنه عمر تو امسال همچو پار گذشت
    بفکر کار فتادی بگنج ره بردی
    تو میر گنج شو اکنون که رنج مار گذشت
    بکار کوش و بمان فکر کارهان ای فیض
    گذشت آنچه برین خاطر فکار گذشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha