کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا
    دارم اندیشه که عاشق نکنی باز مرا
    کرده‌ام خوی به هجران چه کنم ناز اگر
    عشق طغیان کند و دارد از آن باز مرا
    باطل سحر مگر ورد زبانم گردد
    که نگهدارد از آن چشم فسون ساز مرا
    چشم از آن غمزه اگر دوش نمی‌بستم زود
    کار می‌ساخت به یک عشوه ممتاز مرا
    چه کمر بسته‌ای ای گل که مگر باز کنی
    جیب جان پاره به آن غمزهٔ غماز مرا
    چون محالست که ناید ز تو جز بدمهری
    مبر از راه به لطف غلط انداز مرا
    وصل من با تو همین بس که در آن کو شب تار
    کنم افغان و شناسی تو به آواز مرا
    لنگر مهرهٔ طاقت مگر ایمن دارد
    از سبک دستی آن شعبده پرداز مرا
    ای ره محتشم از تو زده لعل تو و گفت
    که به یک حرف چنین خام طمع ساز تو را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha