کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گرچه ناچار از درت ای سرو رعنا می‌روم
    از گرفتاری دلم اینجاست هرجا می‌روم
    رفتنم را بس که میترسم کسی مانع می‌شود
    می‌روم امروز و می‌گویم که فردا می‌روم
    رفته خضر ره ز پیش اما من گم کرده پی
    هست تا سر می‌کشم یا هست تا پا می‌روم
    عقل و دین و دل که مخصوصند بهر الفتت
    می‌گذارم با تو وحشی انس تنها می‌روم
    می‌روم در پی بلای هجر از یاد وصال
    اشگم از چشم بلا بین میرود تا می‌روم
    گفتیم کی خواهی آمد باز حال خود بگو
    حال من در پردهٔ غیب است حالا می‌روم
    وای بر من محتشم ز غایت بیچارگی
    در رهی کانرا نهایت نیست پیدا می‌روم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha