کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از باده عیشم بود مستانه به کف جامی
    زد ساغر من بر سنگ دیوانه می‌آشامی
    ای هم دم از افسانه یک لحظه به خوابش کن
    شاید که جهان گیرد یک مرتبه آرامی
    با این همه زهدای بت در عشق تو نزدیکست
    کز مستی و بدنامی بر خویش نهم نامی
    گر کار تو در پرهیز پر پیش نمی‌آید
    در وادی رسوائی من پیش نهم گامی
    ای بسته زبان از خشم خود گو که نمی‌باید
    با این همه تلخی‌ها شیریی دشنامی
    آن کرد گرفتارم کز زلف بتان افکند
    در راه بنی آدم گیرنده ترین دامی
    با این همه چالاکی ای پیک صبا تا چند
    جانی به لب آوردن ز آوردن پیغامی
    هنگامه به آن کو بر ای دیو جنون شاید
    کان شوخ تماشا دوست سر برکند از بامی
    فردا چه شود یارب کان شوخ به بزم آمد
    دیروز به ایمائی امروز به ابرامی
    ای سرو چمن مفروش پر ناز که می‌باید
    رعنائی بالا را زیبائی اندامی
    در بزم تو این بد نام جان داد و نداد ایام
    از دست تواش جامی وز لعل تواش کامی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha