کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به جائی دلت گرم سوداست گوئی
    دل بی‌سر و برگ از آنجاست گوئی
    تو را مستی هست پنهان نه پیدا
    ولیکن نه مستی صهباست گوئی
    دل نیست برجا فلک بر تو دیدی
    ز جام هوس باده پیماست گوئی
    به من می‌کنی لطفی از حد زیاده
    مرادت ازین لطف ایذاست گوئی
    بهر چشم برهم زدن بهر قتلم
    ز چشمت به ابرو صد ایماست گوئی
    فلک بر زمین از دو چشم تر من
    گمارنده هفت دریاست گوئی
    متاع قرار و سکون در دل ما
    درین عهد اکسیر و عنقاست گوئی
    به دل هرچه دیدند بردند خوبان
    دل عاشقان خوان یغماست گوئی
    پراکنده عشقی که دانم به طعنش
    لب اوست گویا دل ماست گوئی
    ز بزم بتان محتشم خاست طوفان
    ستیزندهٔ مست من آنجاست گوئی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha