کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رفتی و رفت بی‌رخت از دیده روشنی
    در دیده ماند اشکی و آن نیز رفتنی
    آن تن ز پافتاد که در زیر بار عشق
    از کوههای درد نکردی فروتنی
    آن قدر که بود خیمهٔ عشق تو را ستون
    از بار هجر گشت بیک بار منحنی
    چشمی که دل به دامن پاکش زدی مثل
    از گریهٔ شهره گشت به آلوده دامنی
    دستی که پیش روی تو گلشن طراز بود
    از داغ دسته بست ز گلهای گلخنی
    باری تو با که بردی و بی‌من درین سفر
    جان را که برق عشق تو را کرد خرمنی
    آن غمزه‌ای که یک تنه می‌زد به صد سپاه
    در ره کدام قافله را کرد رهزنی
    آن ترک‌تاز ناز به گرد کدام ملک
    کرد از سپاه دغدغه تاراج ایمنی
    پیدا شد از فروغ رخت بر کدام دشت
    در لاله‌ها طراوت گلهای گلشنی
    چشم کدام آهو از آن چشم جان شکار
    آموخت آدمی کشی و مردم افکنی
    افسوس محتشم که ره نطق بست و ماند
    در کان طبع نادره در های مخزنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha