کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از سپاه حسن آخر یک سوار آمد برون
    کافتاب از شرم رویش شرمسار آمد برون
    همچو نخل‌تر که باد تند ازو ریزد ثمر
    پر نگاه و عشوه ریز و غمزه بار آمد برون
    کار مرگ آن دم شد آسان کز قد آن نخل‌تر
    از نیام دهر تیغ آب‌دار آمد برون
    بر فلک شد پر نفیر از بانگ پیکانان بلند
    غالبا امروز شاه کامکار آمد برون
    وضع سرمستانه‌اش بازار سرمستان شکست
    گرچه کم شد نشاء غالب خمار آمد برون
    داده تا قتل که را با خود قرار امشب که باز
    تیغ بر کف چین بر ابرو بی‌قرار آمد برون
    انتظاری داده بودم بر درش با خود قرار
    ناگه آن سرو روان بی‌انتظار آمد برون
    خط رویت خاست یا در عهدت از طوفان حسن
    آفتاب عالم آرا از غبار آمد برون
    نقد قلب محتشم در بوتهٔ عشق بتان
    رفت بر ناقص ولی کامل عیار آمد برون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha