کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چون برفروزد آینه زان آفتاب رو
    رو سوی هر که آورد آتش زند در او
    سیلاب تیغ بار چنان تیز رو فتاد
    کز سرگذشت آب و مرا تر نشد گلو
    زلف تو جادوئیست برآتش گرفته جا
    چشم تو آهوئیست به مردم گرفته خو
    مشرب رواج یافته چندان که محتسب
    می می‌کشد به بزم حریفان سبو سبو
    در دیر رکرد غسل به می آن که زا ورع
    بر اسمان نگاه نمی‌کرد بی‌وضو
    ای دوستان فغان که من ساده لوح را
    کشتند بی‌گناه بتان بهانه جو
    از دولت گدائی آن ماه محتشم
    بهر تو آمد این لقب از آسمان فرو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha