کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا به دست غم خود گذاشتی رفتی
    غم جهان همه بر من گماشتی رفتی
    سواد خط مژه‌ام زان فراق نامه سترد
    که در وداع بنامم گذاشتی رفتی
    دل از وفا به تو می‌داد دست عهد ابد
    ازو تو عهد گسل واگذاشتی رفتی
    به غیر حسرت و مردن بری نداد آن تخم
    که در زمین دل خسته کاشتی رفتی
    لوای هجر که یک چند بود افکنده
    تو در شکست غمش برفراشتی رفتی
    مرا که ابرش ادبار بد به زین ماندم
    تو زین بر ابلق اقبلال داشتی رفتی
    دگر به زیستن محتشم امید مدار
    چنین که در تب مرگش گذاشتی رفتی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha