کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بس که به من زر فشاند دست زرافشان خان
    دست امید مرا دوخت به دامان خان
    رایت فتح قریب میشود اینک بلند
    کایت فتح قریب آمده در شان خان
    آن که قضا را به حکم کرده نگهدار دهر
    خود ز تقاضای لطف گشته نگهبان خان
    می‌کند ایزد ندا کای فلک فتنه‌زا
    جان تو در دست ماست جان تو و جان خان
    صولت جباریش پوست ز سر برکشد
    یک دم اگر سر کشد چرخ ز فرمان خان
    سلسلهٔ فتح را می‌کند آخر به پا
    آن ید قدرت که هست سلسلهٔ جنبان خان
    دور نباشد اگر غیرت پروردگار
    در گذراند ز دور مدت فرمان خان
    از صله بی‌شمار در چمن روزگار
    شد لقبش محتشم مرغ غزل خوان خان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha