کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رخت را آفتاب سایه‌گستر می‌توان گفتن
    خطت را سایهٔ خورشیدپرور می‌توان گفتن
    میانت را نشاید موی گفت از نارکی اما
    دهانت را ز تنگی تنگ شکر می‌توان گفتن
    رخت را با رخ یوسف مقابل می‌توان کردن
    دمت را با دم عیسی برابر می‌توان گفتن
    مکرر گرچه نتوان گفت با آن نوش لب حرفی
    لبش را گفته‌ام قند و مکرر می‌توان گفتن
    به آن مه در سرمستی حدیثی گفته‌ام کین دم
    نه ز آن برمی‌توان گشتن نه دیگر می‌توان گفتن
    به سان محتشم داد به شاهی کشور دل را
    که او را پادشاه هفت کشور می‌توان گفتن
    سپهر دین و دولت شهسوار عرصه شوکت
    که خاک پای او را تاج قیصر می‌توان گفتن
    الوالغالب جلال الغروالدین شاه ابراهیم
    که نعل توسنش را ماه نور می‌توان گفتن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha