کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فتنه می‌خیزد از آن ترکانه دامن برزدن
    عشوه می‌ریزد از آن مستانه گل بر سر زدن
    ترک چشمش دارد آیا از کدام استاد یاد
    دست از تمکین به جنبانیدن خنجر زدن
    شیر دلرا کند گرد لشگر حسنش ز جا
    نیست آسان خویش را بر قلب این لشگر زدن
    قسمی از بیگانگی دارد که می‌بارد از آن
    خانهٔ دل را به دست آشنائی در زدن
    باده در خلوت کشیدن‌های او را در قفاست
    سر ز جائی برزدن آتش به عالم در زدن
    یک جهان لطف است ازو بعد از تواضعهای عام
    سر ز من پیچیدن اندر حالت ساغر زدن
    نرگس خنجرزن او زخم خنجر خورده را
    می‌کشد از انتظار خنجر دیگر زدن
    پیش آن چشم ای غزالان عشوهٔ چشم شما
    نیست جز بر چشم مردم مشت خاکستر زدن
    محتشم پروانه آن شمع گشتی وای تو
    نیست کار سرسری گرد سر او پر زدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha