کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سروی از یزد گذر کرد به کاشانهٔ ما
    که ازو چون ارم آراسته شد خانهٔ ما
    با دلی گرم نشاط آمد و از حرف نخست
    گشت افسرده دل از سردی افسانهٔ ما
    فتنه را سلسله جنبان نشد آن زلف که هیچ
    اعتباری نگرفت از دل دیوانهٔ ما
    به شراب لبش آلوده نگردید که دید
    پر ز خوناب جگر ساغر و پیمانهٔ ما
    مرغ طبعش طیران داشت چو بر اوج غرور
    پیش او بود عبث ریختن دانهٔ ما
    گرد تکلیف نگشتم از آن رو که نبود
    لایق پادشهی بزم گدایانهٔ ما
    محتشم چرخ گدای در ما گشتی اگر
    شدی آن گنج روان ساکن ویرانهٔ ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha