کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خاست غوغائی و زیبا پسری آمد و رفت
    شهر برهم زده تاراج گری آمد و رفت
    تیغ بر کف عرق از چهره‌فشان خلق کشان
    شعلهٔ آتش رخشان شرری آمد و رفت
    طایر غمزهٔ او را طلبیدم به نیاز
    ناز تا یافت خبر تیز پری آمد و رفت
    مدعی منع سخن کرد ولیکن به نظر
    در میان من و آن مه خبری آمد و رفت
    وقت را وسعت آمد شد اسرار نبود
    آن قدر بود که پیک نظری آمد و رفت
    قدمی رنجه نگردید ز مصر دل او
    به دیار دل ما نامه بری آمد و رفت
    محتشم سیر نچیدم گل رسوائی او
    کاشنایان به سرم پرده دری آمد و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha