کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحر به کوچه بیگانه‌ای فتادم دوش
    فتاد ناگهم آواز آشنا در گوش
    که خوش به بانگ بلند از خواص می می‌خواست
    ازو دهاده و زا اهل بزم نوشانوش
    من حزین تن و سر گوش گشته و رفته
    ز پا تحرک و از تن توان و از دل هوش
    ستادم آن قدر آن جا که داد مرغ سحر
    هزار مرتبه داد خروش و گشت خموش
    صباح سر زده آن کو صبوح کرده بتی
    گران خرام و سرانداز و بیخود و مدهوش
    گرفته بهر وی از پاس و اقفان سر راه
    نموده تکیه‌گهش نیز محرمان سر و دوش
    چو پیش رفتم خود را زدم در آن آتش
    که بود آن که ازو دیگ سینه میزد جوش
    ز بی شعوریم اول اگر ز جا نشناخت
    شناخت عاقبت اما ز طرز راه و خروش
    چنان به تنگ من از سرخوشی درآمد تنگ
    که گوئی آمده تنگم گرفته در آغوش
    اگرچه جای هزار اعتراض بود آن جا
    بر آن قدح کش بی‌قید کیش عشرت کوش
    نگفت محتشم از اقتضای وقت جز این
    که می ز بزم رود خود به کوی باده فروش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha