کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر در دل می‌زنند نوبت سلطان عشق
    ما و جنون می‌دهیم وعده به میدان عشق
    رایت شاه جنون جلوه نما شد ز دور
    چاک به دامن رساند گرد بیابان عشق
    آن که ز لعلت فکند شور به دریای حسن
    کشتی ما را نخست داد به طوفان عشق
    بر سر جرم منند عفو و جزا در تلاش
    تا بچه فرمان دهد حاکم دیوان عشق
    عشق ز فرمان حسن داد به دست توام
    وه چه شدی گر بدی حسن به فرمان عشق
    زلف تو را آن که کرد سلسلهٔ پیوند حسن
    ساخت جنون مرا سلسلهٔ جنبان عشق
    کرد چو حسنت برون سر به گریبان دهر
    عابد و زاهد زدند دست به دامان عشق
    گرد وی از بس حذر مور ندارد گذر
    این دل ویران که هست ملک سلیمان عشق
    ماه رخ آن صنم مه چه رایان حسن
    داغ دل محتشم شمسه ایوان عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha