کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به خود دوشینه لطفی از ادای یار فهمیدم
    وز آن یک لطف صد بی‌تابی از اغیار فهمیدم
    ز عشقم گوئی آگاه است کامشب از نگاه او
    حجاب آلوده تغییری در آن رخسار فهمیدم
    به تمکینی که مژگانش به جنبیدن نشد مایل
    تواضع کردنی زان نرگس پرکار فهمیدم
    چنان تیر اشارت در کمان پنهان نهاد آن بت
    که چون پیکان گذشت از دل من افکار فهمیدم
    چنان فصاد مژگانش به حکمت زد رگ جانم
    که چون تن دست شست از جان من بیمار فهمیدم
    به لطفم گفت حرف آشنا لیک آن چنان حرفی
    که من پهلو نشین بودم ولی دشوار فهمیدم
    ز گل بر سرزدن چون گفتمش کامشب مگر مستی
    ز لعلش سرزد انکاری کزو اقرار فهمیدم
    نوید وعده کز دست بوس افتاده بالاتر
    ز شیرین جنبش آن لعل شکربار فهمیدم
    رخش تا یافت تغییر از نگاهم هرکه در مجلس
    نهانی کرد حرف خود باو اظهار فهمیدم
    چو تیر غمزه بر من کرد پرکش در دلش بیمی
    ز اغیار از توقف کردن بسیار فهمیدم
    برفتن محتشم مشتاب چون مجلس خورد بر هم
    که طرح بزم خاصی از ادای یار فهمیدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha