کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به بزم او حریفان را ز مستی دست و پا بوسم
    به این تقریب شاید دست آن کان حیا بوسم
    دهم در خیل مستان تن به بدمستی که هر ساعت
    روم خواهی نخواهی دست آن شوخ بلا بوسم
    چو جنگ آغازد آن بدخو نیاید بر زمین پایم
    ازین شادی که دستش در دم صلح و صفا بوسم
    خون آن مستی که او خنجر کشد من چون گنه‌کاران
    گهش قربان شوم از عجز و گاهی دست و پا بوسم
    زمین بوس در آن را گر نیم لایق اجازت ده
    که از بیرون دردیوار آن دولت سرا بوسم
    دهندم تا ز ماوای سگ کویت نشان تا کی
    سر بیگانه گردم خاک پای آشنا بوسم
    کبوتر نامه ز آن دلبر چو آرد محتشم شاید
    کنم پرواز اگر چون مرغ و بالش در هوا بوسم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha