کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز تب نالان شدی جانان عاشق
    بلا گردان جانت جان عاشق
    ز سوز نالهٔ عاشق گدازت
    به گردون می‌رسد افغان عاشق
    تب گرم تو عالم را سیه کرد
    ز خود بر سینهٔ سوزان عاشق
    دمی صد بار از درد تو می‌مرد
    اجل می‌برد اگر فرمان عاشق
    به بالینت دمی نبود که گرید
    نیالاید به خون دامان عاشق
    کشی گر آهی از دل خیزد آتش
    ز جان عاشقان جانان عاشق
    به جان محتشم نه درد خود را
    که باشد درد و محنت زان عاشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha