کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کاش مرگم سازد امشب از فغان کردن خلاص
    تا سگش از درد سر آسوده گردد من خلاص
    شد گرفتاری ز حد بیرون اجل کو تا شود
    من ز دل فارغ دل از جان رسته جان از تن خلاص
    داشتم در صید گاه صد زخم از بتان
    در نخستین ضربتم کرد آن شکارافکن خلاص
    سوختم ز آهی که هست اندر دلم از تیر خویش
    روزنی کن تا شوم از دود این گلخن خلاص
    بی تو از هستی به جام مرغ روحم را بخوان
    از قفس تا گردد آن فرقت کش گلشن خلاص
    محتشم در عاشقی بدنام شد پاکش بسوز
    تا شوی از ننگ آن رسوای تر دامن خلاص

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha